فینگیلی من و بابا

صدای قلب نی نی کوچولوی نازم

وقتی دستگاه را روی شکمم گذاشت صداهای عجیب و غریبی را شنیدم  مثل صدای قلب نبود با تعجب پرسیدم اینه؟!!!! خانمه گفت اینجا نیست صبر کن! دوباره دستگاهش را چرخوند اما بازم صدای قلبی نشنیدم وااای نکنه اتفاق بدی افتاده خیلی ترسیدم همون لحظه خدا رو صدا کردم با تموم وجودم از خدا خواستم که اتفاق بدی نیوفتاده باشه و نی نی من سالم باشه بعد دستیار دکتر دستش را برد پایینتر و اونجا بود که صدای قلب فرشته کوچولوم را شنید قلبش تندتند میزد  صداش بهترین آهنگ زندگیم بود با ضربان تند تند قلبش میخواست به من ثابت کنه که من هستم نگران نباش خدایا شکرت .اما حیف که زیاد نتونستم صدای قشنگ قلب فرشته کوچولوم را بشنوم فقط ٣٥ ثانیه و همین ٣٥ ثانیه کافی بود تا وجودم پر بشه ا...
13 تير 1391

بی قرار

نی نی نازم الهی مامان قربونت بشه از وقتی که تونستم احساست کنم دارم لحظه شماری میکنم واسه بودنت کنارم واسه شیر دادن بهت و واسه بوییدن و بوسیدنت چقدر این انتظار سخت اما شیرینه  نی نی ناز مامان نمیدونی که بابا مسعودت چقدر دوسمون داره هر ثانیه نگرانمونه و در طول روز بارها حال من و نی نی کوچولوی نازمو میپرسه کلی ذوق داره و هر شب واسه اومدنت نقشه میکشه واسه وقتی کی میای  برای لالا کردنت هم کلی نقشه ها داره تمام فکر و ذکر ما شدی تو قشنگترین احساس زندگیم  من بی قرارتم کوچولوی قشنگم بی قرار لحظه لحظه با تو بودن حاضرم از همه چی برای تو بگذرم  دوست داریم من و بابا مسعود و میپرستیمت هر دقیقه بوسسسسسسسسسس ...
13 تير 1391

<no title>

سلام نی نی خوشگلم  عزیزم دیروز وقت دکتر داشتم اولش قرار شد چون زود بود وقتش خودم تنها برم ولی از اون جایی که بابایی نازت خیلی مارو دوست داره و همیشه دوست داره توی همه مسائل همراهم باشه زودی مغازشو بست و گفت خانومم دوست ندارم تنها بری منم گفتم قربون تو همسر نازم اتفاقاً چقدر هم مطب خوب بود سه نفر بیشتر توی مطب نبودیم زودی رفتیم داخل و معاینه شدیم من فکر میکردم که دو کیلو اضافه کردم اما دکتر گفت همون وزن قبلیم و تغییری نکردم و بعد از معاینات گفت نی نی رشدش خیلی خوبه  مامانی خیلی دوست دارم تمام مدت فکر و ذکرم تو یی و بابای مهربونت حتی نمیتونم یه لحظه از فکرتون بیرون بیام تمام زندگیمین عاشقتونم   راستی از اونجایی که سمیرا جون هم گفته بود ک...
13 تير 1391

مامان ني ني مريضهههههه

ني ني جون مامان نميدوني چقدر حال مامانت بده سرماخوردم شديداً  گلوم خيلي درد گرفته همش نگران توام ملوسكم  ميترسم تو چيزيت بشه بزار بابا مسعودت بياد  بريم دكتر ببينم خوب ميشم يا نه !  واي واي خيلي نگرانم قند عسل مامان ...
13 تير 1391

بابايي لوزت مبالك

باباي مهربونم روزت مبارك  بابا مسعود با اينكه هنوز نديدمت اما مامان جونم هر روز از مهربونيات و فداكاريات و صبرت  برام تعريف ميكنه  و منم كنجكاوم كه اين باباي نازم رو زودتر ببينم  بابايي مهربون و زحمت كش من خيلي دوست دارم و ميدونم اين روزا چقدر تلاشت رو از هميشه  بيشتر كردي و ذوقت بيشتر از قبل شده بابايي من و مامانيم عاشقتيم  بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
13 تير 1391

کوچولوی مامان عاشقتم

شیطون مامان خیلی دوست دارم یعنی اگر این تنها حرفی باشه که هرروز توی وبت مینویسم  بازم مینویسم  دوست دارم  عزیز دلم خیلی ببخشید شبا چه حالت تهوعی دارم داره منو میکشه  یعنی شبا دیگه حسرت غذا خوردن به دلم مونده چون نباید بخورم  در هر صورت کوفتم میشه  هیچ وقت نمیتونستم فکرشو بکنم منه شکمو یه روزی حالم از غذا بهم بخوره  خیلی این روزا بده چون فکر میکنم عشقم خیلی داره ضعیف میشه عسل مامان واسه خودم ناراحت نیستم ضعیف شدن تو تنها ناراحتی منه الهی مامان قربون کوچولوی نازش بره که انقدر عزیزه هنوز هیچی نشده خودتو تو دل من و مسعود جونم جا کردی فدلی تو بشم نمیدونی مسعود جونم چه ذوقی داره عاشق شما دو تا هستم تنها بهانه های زنده بودنم...
13 تير 1391

پسمل یا دخمل !!!! فرقی نداره :)

عزیز دل مامان کودک نازم امروزم اون یکی قالبت دلمو زده بود عوض کردم  یکمی رنگشو و ... دخترونست اما دلیل نمیشه که فکر کنی دخمل دوست دارما  نه عشقم از قالبش خوشم اومد ملوسه  قربونت برم بازم میگم عشقم مهم برای من اینه که تو سالم باشی  و جنسیت تو رام فرقی نمیکنه در هر صورت یه فرشته کوچولوی  نازی که خدا تورو به من هدیه داده و منم این هدیرو با تمام وجودم میپرستم بوسسسس ...
13 تير 1391