فینگیلی من و بابا

<no title>

سلام نی نی خوشگلم  عزیزم دیروز وقت دکتر داشتم اولش قرار شد چون زود بود وقتش خودم تنها برم ولی از اون جایی که بابایی نازت خیلی مارو دوست داره و همیشه دوست داره توی همه مسائل همراهم باشه زودی مغازشو بست و گفت خانومم دوست ندارم تنها بری منم گفتم قربون تو همسر نازم اتفاقاً چقدر هم مطب خوب بود سه نفر بیشتر توی مطب نبودیم زودی رفتیم داخل و معاینه شدیم من فکر میکردم که دو کیلو اضافه کردم اما دکتر گفت همون وزن قبلیم و تغییری نکردم و بعد از معاینات گفت نی نی رشدش خیلی خوبه  مامانی خیلی دوست دارم تمام مدت فکر و ذکرم تو یی و بابای مهربونت حتی نمیتونم یه لحظه از فکرتون بیرون بیام تمام زندگیمین عاشقتونم   راستی از اونجایی که سمیرا جون هم گفته بود ک...
13 تير 1391

دل نازك ماماني

ني ني جون عزيز مامان از وقتي كه اومدي يه آرامشيو مهمون دل من كردي  اما خيلي دل نازك شدم ميگن آدماي باردار حساس ميشن خيلي زود دلگير ميشم  خيلي زود ناراحت ميشم راست ميگن من الان حساس شدم  يعني تا كي اينجوريم از بعضي رفتارها بعضي حرف زدنا دلم ميشكنه  اما همش فداي يه تار موي كوچولوي ناز خودم چون ديگه خيلي چيزا برام بي ارزش شدن  خيلي حرفا برام پوچن ميخوام نسبت به خيلي چيزا بي محلي كنم  چون تو كه بياي خيلي چيزا عوض ميشه  به قول بابا مسعودت خودم خودتو ني ني  ني ني جون يادت باشه كه بابا مسعودتم در سخترين شرايط هم كه باشيم  پشتمونه و مارو تنها نميزاره عاشق جفتتونم بوسسسسسسس
5 تير 1391

مامان ني ني مريضهههههه

ني ني جون مامان نميدوني چقدر حال مامانت بده سرماخوردم شديداً  گلوم خيلي درد گرفته همش نگران توام ملوسكم  ميترسم تو چيزيت بشه بزار بابا مسعودت بياد  بريم دكتر ببينم خوب ميشم يا نه !  واي واي خيلي نگرانم قند عسل مامان ...
5 تير 1391

بابايي لوزت مبالك

باباي مهربونم روزت مبارك  بابا مسعود با اينكه هنوز نديدمت اما مامان جونم هر روز از مهربونيات و فداكاريات و صبرت  برام تعريف ميكنه  و منم كنجكاوم كه اين باباي نازم رو زودتر ببينم  بابايي مهربون و زحمت كش من خيلي دوست دارم و ميدونم اين روزا چقدر تلاشت رو از هميشه  بيشتر كردي و ذوقت بيشتر از قبل شده بابايي من و مامانيم عاشقتيم  بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
5 تير 1391

کوچولوی مامان عاشقتم

شیطون مامان خیلی دوست دارم یعنی اگر این تنها حرفی باشه که هرروز توی وبت مینویسم  بازم مینویسم  دوست دارم  عزیز دلم خیلی ببخشید شبا چه حالت تهوعی دارم داره منو میکشه  یعنی شبا دیگه حسرت غذا خوردن به دلم مونده چون نباید بخورم  در هر صورت کوفتم میشه  هیچ وقت نمیتونستم فکرشو بکنم منه شکمو یه روزی حالم از غذا بهم بخوره  خیلی این روزا بده چون فکر میکنم عشقم خیلی داره ضعیف میشه عسل مامان واسه خودم ناراحت نیستم ضعیف شدن تو تنها ناراحتی منه الهی مامان قربون کوچولوی نازش بره که انقدر عزیزه هنوز هیچی نشده خودتو تو دل من و مسعود جونم جا کردی فدلی تو بشم نمیدونی مسعود جونم چه ذوقی داره عاشق شما دو تا هستم تنها بهانه های زنده بودنم...
5 تير 1391

پسمل یا دخمل !!!! فرقی نداره :)

عزیز دل مامان کودک نازم امروزم اون یکی قالبت دلمو زده بود عوض کردم  یکمی رنگشو و ... دخترونست اما دلیل نمیشه که فکر کنی دخمل دوست دارما  نه عشقم از قالبش خوشم اومد ملوسه  قربونت برم بازم میگم عشقم مهم برای من اینه که تو سالم باشی  و جنسیت تو رام فرقی نمیکنه در هر صورت یه فرشته کوچولوی  نازی که خدا تورو به من هدیه داده و منم این هدیرو با تمام وجودم میپرستم بوسسسس ...
5 تير 1391

اسم وب عوض شد

امروز اسم وبتو عوض کردم جوجوی مامان  و بابا  جریان ستیلا چی بود !  جوجوی قشنگم من سال ۱۳۸۹ توی یه وبلاگ  اسم ستیلارو دیدم و خوشم اومد به خاطر اینکه این  اسم جلوی چشمم باشه اسم وبو گذاشته بودم ستیلا  حالا هم اسمشو عوض کردم چون معلوم نیست  جوجوی ناز ما چیه ! هرچی هستی هرروز قربونت میرم  ...
5 تير 1391

لطف همه به من و نی نی

ثمره عشق زندگیمون  با وجود اومدن تو به زندگی  همه چی  یه رنگ وبوی تازه گرفته وای این  خاله فریبا و مامان شهرزاد جون  هرروز زنگ میزنن و میگن چی هوس کردی برات درست کنیم بیاریم  دیروز هم که تعطیل بودم از صبح شهرزاد جون میگفت بگو یه چیز درست کنم بیای  اینجا همش  غصه میخورن میگن غذا بخوریا نی نی جون بگیره مامان شهرزاد جون هم همش برام سبزی و  بادمجون کبابی و همه چی درست میکنه و خاله  فریبای عزیز هم میاره تا اینجا قربونتون برم  من انقدر ماهین  خاله فریبا و مامان شهرزاد جونم ممنونم که به فکر من و نی نی هستین  مامان طاهره جون هم همینطور همش به من لطف داره و واسم غذا درست میکنه یا همش در حال زنگ زدن و  توصی...
5 تير 1391

از همه چیز حالم بد میشه

نی نی کوچولوی من  مامان داره دیگه کم کم غصه میخوره دیشب عمه سمیرا برای مبارزه با  حالت های بد یه چیزی یادم داد عمه امتحان کردم اما  کارساز نبود راستی عمه سمیرا هم یه آش دوغ برا ی نی نی درست کرد عزیزم ممنون خیلی خوشمزه بود  عمه سمیرا جونم همیشه به ما لطف داره مامانی تو خیلی گشنت میشه تا مامانی یه چیزی درست میکنه میاد بخوره حالش بد میشه  وای از همه چیز متنفرم یعنی هیچ چیزی روی کره خاکی نیست که من هوس کنم  خیلی غصه میخورم از همه چیز بدم میاد میخوام غذا درست کنم تا درست میکنم بدم میاد  خدایا خدایااااااااااااااا ...
5 تير 1391