فینگیلی من و بابا

این روزهای ما

1391/7/8 18:47
نویسنده : مامان فرشته
391 بازدید
اشتراک گذاری
پسر نازم نمیدونی که چقدر دنیای من با تو زیبا شده و من دیگه تمام فکرم و جسمم شده برای تو هرچی روزها داره پشت سر هم میاد علاقه منو بابا مسعود داره به تو بیشتر میشه طوری که میشینیم و یهو میگیم نمیشه زودتر بگذره مامانی حتی من که اینهمه همیشه از درد عمل میترسیدم همش میگم کاش امروزبستری میشدم و زایمان میکردم با تمام وجودمون میخوایمت و تا آخرین نفسمون ازت محافظت میکنیم راستی پسرم مامانت سرمای سختی خورده و همش نگرانم به تو آسیبی نرسه الانم که این نوشته هارو مینویسم دارم تو تب میسوزم و از چشام اشک میاد راستی دیگه داره روزا زود میگذره و من و تو وارد بیست و چهار هفته شدیم مامانی زودی بیادوست داریمممم
پسندها (1)

نظرات (1)

خاله نرگس**
9 مهر 91 14:04
الهی گلممممممممم... راست میگی که همه دنیای ادم میشه این فسقلیای ناز ایشالا که به سلامتی به دنیا میاد و لذت میبری ازش خوشحالم که خوشحالیددد
نازییییی چرا باز سرما خوردی دخملکک!! مراقب خودت باش زود خوب شی ... نگران نی نی نباش خدا نگهدارش هست عشقمممممم


فدات بشم عزیزم ولی خیلی دنیای قشنگیه زندگی با فکر فسقلیا ممنونم من هم برای شما خوشحالم آره میبینی باز سرما خوردم باشه چشم ممنونم عزیزکم