فینگیلی من و بابا

<no title>

1391/5/5 15:24
نویسنده : مامان فرشته
72 بازدید
اشتراک گذاری
سلام به نی نی ناز مامان 

گل من  وارد سیزدهمین هفته از بارداری شدم همش تو فکرمی  به این فکر میکنم که داری میای و منو از تنهایی در میاری منو بابایی همش به لحظه لحظه با تو بودن و خوش گذروندن فکر میکنیم ولی اینو جدی میگم که با اومدن تو خیلی چیزا تغییر میکنه حسی که تو خونمون هست هی قشنگتر و قشنگتر میشه پریشب روی تخت دراز کشیده بودیم که یهو دیدم باباییت نیست دیدم رفته پایین روی شکم من و دو تا دستاشم گرفته کنار صورتش و داره یواشکی با تو حرف میزنه کلی از خنده ریسهه رفتم و گفتم داری چیکار میکنی با یه خنده زیبا گفت داره با تو خصوصی حرف میزنهههه ای جونم قربون جفتتون بشم که توی زندگیم شدین عین یه خوابی که به واقعیت تبدیل شده خیلی دوستون دارم امروز صبح هم بابایی جونت میگه چقدر خوشحالم خونه ای گفت چیکار میکنی امروز گفتم میخوام با نی نی جون کارتون نگاه کنم و بهش صبحونه بدم و بعد باباییش که اومد ببریمش پارک عشق من تو از الان تنهاییمون رو پر کردی چه برسه بیای بیرون تو هر چی که هستی خیلی برامون عزیزی  حالا دو تا عاشق که سالها عشقشون شعله ور بوده صاحب یه کوچولو میشن 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله نرگس:**
7 مرداد 91 11:22
سیزده هفتگیت مبارک عزیزکممممممم

وای خوش به حال نی نی چه مامان بابای مهربون و با احساسی داره به دنیا بیاد چه لذتی میبره از داشتن این مامان بابای گلللللل ا!!!
امیدوارم همیشه عشقتون شعله ور و ثمره عشقتون هم پاینده





ممنونم خاله جونم کی سیزده هفگی شمارو ببینیم عزیزکم بیشتر از تو مهدی با احساسیم کوچولوی شما هم لذت میبره از داشتن مامان بابای نازش بوسسسس